تأثیر زبان و ایدئولوژی در تحصیل حقوق شهروندی
زبان اصلیترین عامل ارتباط و برقراری مناسبات اجتماعی و انتقال تجارب از نسلی به نسل دیگر است. ایدئولوژی نیز نظامی از عقاید است که تلقی کلی از زندگی و زاویهی دید را شکل میدهد؛ از این رو بر همهی جنبههای زبان تأثیر میگذارد، عقاید را باز تولید میکند و براساس آن به گروهبندی نیروهای اجتماعی براساس نشانهها و در نهایت تبیین موقعیتهای ایدوئولوژیک جامعه میپردازد. همچنین موقعیت ایدوئولوژیک تا حد زیادی معنا و مسیر گفتمان را تغییر میدهد( Simpson، 1993:3).
در این بخش از مقاله به نگرش تأثیر زبان و ایدوئولوژی در تحصیل حقوق شهروندی زنان در دورهی مشروطه و بررسی واژگان به کار برده شده توسط آنان پرداخته میشود.
ابتدا باید به ارتباط ایدوئولوژی و تأثیر زبان اشاره نمود. انعکاس ایدوئولوژی در عناصر زبان در همهی لایههای آن از نظام آوایی گرفته تا واژگان و ساختهای نحوی قابل پیگیری است. سبکشناس و مفسر متن بر پایهی قراین موجود در متن و همچنین با استفاده از سایر متون که در حکم ساختارهای درونی شدهی ایدوئولوژیک هستند به تفسیر و تعبیر منسجمی از متن دست مییابد. در این بین انسجام متنی، عامل اساسی و بنیادین در ساختن ایدوئولوژیک مسائل در کلام است؛ امری که زنان در دورهی مشروطه با به کارگیری آن در پی ایجاد تغییر در باورهای اجتماعی میباشند.
ایجاد تغییر در القاب اجتماعی که زنان با توجه به آنها مورد خطاب قرار میگرفتند نمونهای از به کارگیری اسلوبهای زبانی برای برابر شدن به مفاهیمی است که جنس مقابل آنها یعنی مردان با آن خوانده میشدهاند. زنان در این میان ابتدا با ایجاد دگرگونی واژگانی و جایگزینی واژگان جدید در تلاش برای کسب حقوق شهروندی هستند. زنان در نامهنگاریهای خود نیز در تلاش بودند، اصطلاح سرکوبی را بدل به واژهی فرودستی کنند و پس از آن این واژه را بدل به نگرش محرومیت نمایند. در حقیقت از نظر زبانی، سرکوبی و فرودستی واژگان تحقیرآمیزی بودند که نشانی از تسلط نظام مردسالار و تاریخ مذکر بر زنان بود، در حالی که واژهی محرومیت، بیانگر حقی بود که زنان به عنوان صاحبان آن حق از آن محروم شدهاند. محرومیت، مظلومیت را نشان میداد. زنان با طرح این بازیهای زبانی و با استفاده از الفاظی چون خواهران و ضمایری چون« ما»، به ایجاد طرح زمینههای اتحاد میان زنان میپرداختند و با طرح مطالبات مشترکی در تلاش بودند تا به جای طرح مطالبات متعدد به طرح مطالبهی واحدی مانند تشکیل مدارس نسوان بپردازند و با استفاده از روایات و احادیث اسلامی، به خیزش خود صبغهی شرعی و دینی دهند. زنان در این ساختار شکنی زبانی، ابتدا واژه مخدرات را جایگزین واژهی ضعیفه نموده و پس از آن در هر زمان، واژهای مناسبتر را برای معرفی خود بر میگزیدند، امری که سیر تغییر آن در کلمات ذیل قابل مشاهده است.
ضعیفه مخدرات نسوان خواتین زنان بانوان دوشیزگان
این تغییرات زبانی در نامهنگاریهای نسوان نیز قابل مشاهده است که برای نمونه، سه نامه از زنان با تأکید بر تکنیک بافت موقعیت کلمات در ادامه آورده میشود. هر کدام از این سه نامه نسبت به نامهی قبلی خود دارای تقدم زمانی هستند.
جدول 1. مکتوب یک خانم مسلمان از عشق آباد روسیه، نویسنده: کمینه شمس کسمائی( ایران نو، 16 شوال 1327ق: 4)
جدول 2. عنوان نامه: نطق معارف پروانه، نویسنده: خادمه وطن رئیس مدرسه عالی( ایران نو، 6 محرم 1328ق: 4)
واژه میزان تکرار
نسوان/ خواهران/ زنها 19
مردان- برادران 8
مدرسه 5
روزنامه 2
معلمه( معلم زن) 2
علم/ هنر/ ادب 5
صفات منفی( بیسوادی/ بیکاری) 4
. عنوان نامه: خواهران بیدار شوید، نویسنده: صدیقه دولت آبادی( زبان زنان، ربیع الاول 1338: 3-1)
واژه میزان تکرار
علم/ تعلیم/ تربیت/ معارف 28
زنان/ خواهران/ خواتین/ نسوان/ بنات 17
ضمیر اتحاد زنان "ما" 9
ژاپنیها 9
موطن/ وطن 8
تمدن/ ترقی 7
خواهران- زنان- دوشیزگان- نسوان 29
دبستان- مدارس 14
واژگان منفی(فلاکت، بدبختی و غیره) 11
مردان- پسران 8
وزارت معارف 6
ایران- وطن 6
واژگان مثبت( پرورش، ترقی و غیره) 5
آزادی- دموکراسی 3
نامه« خواهران بیدار شوید» در مجموع دارای 1236 کلمه است که 65 درصد حجم یک شماره از روزنامه را به خود اختصاص داده است. در این نامهنگاری، واژههای منفی مانند: بدبخت، بیچاره، محروم و ضعیف زیاد به کار رفته است که هدف، آگاه کردن زنان به عنوان اصلیترین گروه مخاطب و معرفی عمق فاجعه فرودستی و تبعیض جنسی نسبت به آنان بوده است. این نامهنگاری در ابتدا با نگاهی کاملاً منفی آغاز میشود و با مقایسه زنان ایرانی با زنان غربی، آن نگاه منفی را شدت میبخشند و پس از ایجاد زمینههای آگاهی در مخاطب که همان زنان هستند، از واژههای مثبت مانند ترقی، امید و سعادت استفاده میشود و آنان را نسبت به آینده امیدوار میسازند.در مجموع میزان استفاده از واژگان منفی در متن نامه 31 درصد و واژگان مثبت 69 درصد است.
در مجموع آنچه از میزان تکرار کلمات در نامهی« کمینه شمس کسمایی» به صورت درج واژگانی: نسوان/ خواهران/ زنها، در نامهی« نطق معارف پروانه» به صورت درج واژگانی: زنان/ خواهران/ خواتین/ نسوان/ بنات و در نامهی« خواهران بیدار شوید» به صورت درج واژگانی: خواهران/ زنان/ دوشیزگان/ نسوان، درج شده است، نشان از این دارد که زنان با ایجاد تغییرات زبانی و به کار بردن واژگانی چون زنان به جای نسوان و مخدرات، علاوه بر نوگرایی زبانی و تحول واژگانی، به مسئله شهروند شدن در قالب مدرن نزدیکتر شدهاند. همچنین نامهی« نطق معارف پروانه» و توجه زبانی به کلماتی چون: علم، تعلیم، تربیت و معارف؛ در پی القای تلاش برای استیفای حقوق نادیده گرفته شده-ی جماعت نسوان است. همچنین روند نامگذاری و خط سیر تغییرات اسامی و القاب، مؤید این مطلب است که جماعت نسوان به مرور در حال شکل دادن به خود در قالب مفهوم« جنس نسوان» هستند و بر این اساس در پی قرار گرفتن در کفهی دیگر ترازوی اجتماع در مقابل مردان هستند که اولین قدم آنان برای نیل به این منظور، انتخاب اسامی، القاب و مفاهیمی است که به لحاظ زبانی نقطهی مقابل مفاهیم مردانه و مذکر است؛ این امر به مرور موجب آمادهسازی ذهنی جامعه برای پذیرش خواستههای آنان میشود که تحقق مطالب مذکور در نوع مطالبات جامعهشناختی زنان برای کسب حق تحصیل و برابری اجتماعی آنان با مردان در این امر پس از گذشت کمتر از ده سال از شکل گیری مشروطه به وضوح قابل مشاهده است. بر این اساس میتوان عنوان داشت تأثیر زبان و ایدئولوژی علاوه بر تحصیل حقوق شهروندی برای زنان در دورهی مشروطه؛ مسئله عدالت جنسیتی در رابطه با نگرش حق تحصیل را برای آنان با خود به همراه داشته است.
جمع بندی و نتیجهگیری
اهمیت پرداختن به تاریخ اجتماعی در حوزهی بررسیهای تاریخی، جامعه شناختی و زبان شناختی از این جهت دارای اهمیت است که در آن به تحلیل مطالبات گروهی پرداخته میشود که به عنوان فراموششدگان تاریخ قلمداد میشوند. این نگرش تحلیل مسئله تاریخ از پایین را نیز شامل میشود. در این بین توجه به مطالبات اجتماعی زنان در دورهی مشروطه از این جهت دارای اهمیت است که با تأکید بر نگرش مذکور، میزان موفقیت زنان و تناسب آن با روشهای به کار گرفته شده توسط آنان را نشان میدهد.
تغییر مفاهیم اجتماعی در دورهی مشروطه و جایگزینیهای واژگانی توسط زنان یکی از موارد مهمی است که در به تحقق رساندن مسئلهی شهروندی جنس نسوان دارای نقش بوده است. در این دوره واژهی شهروند به جای رعیت مینشیند و زنان نیز که پیش از این با عناوینی چون ضعیفه، نسوان و مخدرات مورد خطاب قرار میگرفتند در طی مراحل تغییر واژگانی زبانی، با عناوین نویی چون زنان، بانوان و دوشیزگان مورد توجه قرار میگیرند. آنچه در این بین دارای ارزش است اسلوب زبانی به کار گرفته شده توسط آنان است؛ امری که در طرح مطالبات اجتماعی نیز از آن استفاده کردهاند .
در حقیقت حلقهی واسط بودن اندیشهی اعتدالی به عنوان اصلیترین نگرشی که زنان در دورهی مشروطه برای به تحقق رسیدن مطالبات و درخواستهای خود از آن استفاده کردهاند میان دو نگرش جریانسازی جنسیتی و عدالت جنسیتی، امری است که باعث شاخص شدن و به نتیجه رسیدن جنبش اجتماعی زنان در دورهی مشروطه شده است. همچنین در این میان به تأثیر زبان و ایدوئولوژی بر تحقق مطالبات اجتماعی، مسئلهی حقوق شهروندی و نگرش عدالت جنسیتی به عنوان شاخصی ویژه در مسئله جریان سازی جنسیتی که با به کار بردن ضمایری چون ما و الفاظی چون خواهران توسط زنان در این دوره به کار میرفته است، باید اشاره کرد.
نظرات